عشق کوچیک من دخترکم کتایون

ساخت وبلاگ

سلام عزیزکم

نیومدی و من همچنان منتظر اولین نشانه های حضورت توی وجودم میگردم

و هر بار به بن بست میخورم

دیگه دکتر نرفتم و منتظرم خودت بیایی امروز موعدمه و نمیدونم هستی یانه

بیبی چک نخریدم خسته شدم از دیدن یه خط قرمز دلم تنگه دیدن دو تا خط قرمز خوشرنگه

تجربه ثابت کرده هر وقت بی خیالت بشم می یایی ولی آخه من چطوری بی خیال تو بشم

عزیزم چطور به اومدنت فکر نکنم و روزامو بگذرونم خدایا چی بگم ؟؟؟؟

داری میبینی و میشنوی ماه محرم رسیده و من یاد محرم سال 90 افتادم

سال انتظار من برای فرشته ی اولم سال حسرت خوردن من

نمیدونم روز چندم محرم بود که با دختر عمو ی شوهرم با حسرت به بچه های خواهر شوهر و جاریم نگاه میکردیم

اون موقع آرام و بهار دو سه ماهه بودن نگاه کردیم به هم و گفتیم

کی میشه ما هم مثل اینا درگیر باشیم

سر سفره غذای امام حسین درگیر بچه های خودمون همون موقع معصومه گفت

نذر میکنم سال بعد ما هم مامان بشیم در حد توانمون کمک هیئت کنیم دو سه ماه بعد شنیدم معصومه بارداره

هم خوشحال شدم هم ناراحت

خوشحال که حاجت گرفت و ناراحت که من همچنان منتظر بودم

پنج ماه بعد منم مامان شدم

و محرم سال 91 معصومه با نی نی تو بغلش هیئت بود و من با نی نی توی دلم

امسال اولین روزی که هیئت رفتم یاد نذرمون افتادم و دوباره همون نذر رو کردم

و امیدوارم محرم سال بعد نی نی دومم اومده باشه خدایا شکرت

عشق کوچیک من دخترکم کتایون...
ما را در سایت عشق کوچیک من دخترکم کتایون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : adelemontazeram6 بازدید : 266 تاريخ : يکشنبه 14 خرداد 1396 ساعت: 21:36